
ولی هیچی مثل برق توی چشمهای بچه های کوچیک نیست.
از هر ستاره ای بیشتر می درخشند.
ولی هیچی مثل برق توی چشمهای بچه های کوچیک نیست.
از هر ستاره ای بیشتر می درخشند.
از سخنان بچه نونخوار:
تو هم شبیه نونی
~~~~~~~~~~~~~~
نوووون
~~~~~~~~~~~~~~
*یکی بهش گفت جوجه
تو هم نون بخور، جوجه
~~~~~~~~~~~~~~
+این لپتو بوس کنم یا اون اپت
-نونمو
~~~~~~~~~~~~~~
دستهای زیتونیاش را زد به من!
تو هم دستات زیتونیه؟ نزنی بهم ها!
این داستان من و بچه ی نونخوار:
-نارنگی همون پرتقاله
+نه باهم فرق دارند نارنگی کوچیک تره
-تو هم کوچیک تری از نون!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
+بره یا بمونه؟
-بره
+بره؟!
-آره! بره تو نون.
+بره تو نون چیکارش کنیم؟
-بخورمش نونه!
+بد تموم می شود نداریم ها
-خب خوش مزه است.
+پس تو هم پیازی
#دست شما درد نکنه من سیر شدم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
-تو هم نونی
-تو هم نونی
-همه یدونه نونن
+تو هم نونی؟
-تو نونی!
-تو ممنونه
+تو ممنونه؟
-تام سخنگو هم نونه!!!
همه گفتند نمیشه ولی من گفتم میشود. هیچکدام بهم باور نداشت الا خودم. بالاخره خریدمش. همه گفتند تو نمی توانی سخته پولاتو ولید یک چیز دیگر خرجکن ولی گوش نکردم. خریدمش. اداره برق را خریدم. هیچکدام باورش نمی شود موفق شده باشم ولی من توانستم. اداره برق را خریدم. حتی اگه فقط در مونوپولی