چندوقت پیش ها یکچیزی راجب رسیدند دوتا نک سر  غیجی گفتم. اگه کاغذ باشی بریده می شوی ولی اگه سنگ با شی می شکنیشون. 

این یک مثال خودگذشتگی هستش، خنده دارد نه؟ مسخره است که کسی فکر نمی کنه اگه سنگ باشی و از طرف داستان قوی بودنته ولی از طرف اونها یک تراژدی هستش. اگر کاغذ باشی از دید تو ترازوی و قیجی اینو حتی به چشم داستان هم نمی بیند. دیوانه کننده نیست؟ می گویند ما آدما با بیشتر از دو گزینه انتخاب برایم ن سختر می شود... برای همین تا حالا به گزینه ی سوم دود شدند فکر نکرده بودم؟